... سپس در چاردیوار اتاقم حبس كردندم:
در این تنگی و تنهایی،
كه نای و نغمهها خاموش،
و گفتار زمخت موذی و تزویر حاشاشان
كه میپیچیدم اندر گوش.
نفسهاشان به گند بخل آغشته،
صداشان مملو از توخالی فریاد،
دستافزارشان: یك تیغ...
دشمن؟ ساقة هر سبز، هر سبزی.
هدف؟ یك رنگ: بیرنگی!
وسیله؟ طمطراق و حرفهای نغز،
فرهنگ بیانات قصار صوری «پرمغز».
و این تكرار مرگ گفتگو،
تكرار تاریخ هبوط باغهای رشد انسان است.
فردا نیز،
مردی ازخودآواره،
به دیوار اتاقش، تنگ، میگوید:
سپس در چاردیوار اتاقم حبس كردندم...
در این تنگی و تنهایی،
كه نای و نغمهها خاموش،
و گفتار زمخت موذی و تزویر حاشاشان
كه میپیچیدم اندر گوش.
نفسهاشان به گند بخل آغشته،
صداشان مملو از توخالی فریاد،
دستافزارشان: یك تیغ...
دشمن؟ ساقة هر سبز، هر سبزی.
هدف؟ یك رنگ: بیرنگی!
وسیله؟ طمطراق و حرفهای نغز،
فرهنگ بیانات قصار صوری «پرمغز».
و این تكرار مرگ گفتگو،
تكرار تاریخ هبوط باغهای رشد انسان است.
فردا نیز،
مردی ازخودآواره،
به دیوار اتاقش، تنگ، میگوید:
سپس در چاردیوار اتاقم حبس كردندم...
تهران، بیستوهشتم خرداد 1376
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر