عشق تكواژی است
میپیچاندت دهلیزهای قلب را
روزی به ناگه
بایدش پرداخت
وز تكرارها عاری
به آن تكواژهای دیگری افزود
عشق یك شعر است
وقتی بالبداهه، از عدم، از راه میآید
نمیدانی كه روزی
هیأت منظومهای منظوم خواهد داشت
دیدن برگ نخستش
زرد، كهنه، خاكخورده
یاد آن تكواژهای عهد ماضی
روی پلكان دو چشمت
بیسبب یا بیاراده
قطرهای از خندهای مغموم خواهد كاشت!
میپیچاندت دهلیزهای قلب را
روزی به ناگه
بایدش پرداخت
وز تكرارها عاری
به آن تكواژهای دیگری افزود
عشق یك شعر است
وقتی بالبداهه، از عدم، از راه میآید
نمیدانی كه روزی
هیأت منظومهای منظوم خواهد داشت
دیدن برگ نخستش
زرد، كهنه، خاكخورده
یاد آن تكواژهای عهد ماضی
روی پلكان دو چشمت
بیسبب یا بیاراده
قطرهای از خندهای مغموم خواهد كاشت!
تهران، بیستوهشتم مرداد 1376
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر