۱۳۸۷-۱۱-۱۷

بازی 11

بازی جدیدی نیست
بازی دیگری است
مهره‌های بسیارش
اشک‌های جیوه‌ای‌اند
که فرومی‌افتند
بر سطح ابلق صفحه‌ای
با خاکستری‌هایی
که تاریک و روشن می‌شوند
و مهره‌ها لابه‌لای هاله‌ها می‌لغزند
و خیلی همت کنند
از حاشیه‌های قرمز رنگ‌باختة صفحه
عبور نمی‌کنند
گاه وقتی به هم می‌رسند
قهقهه‌های خنده بلند می‌شود
و گاه در سکوت
به لَختی از هم جدا می‌شوند
این بازی «برکة آسودگی» نام دارد
و عصارة همة شط‌های رنج بیهوده
عاقبت از دریچه‌هایی سیاه و سفید
به آن می‌ریزد

16 بهمن 1387