۱۳۸۹-۰۵-۰۹

آنتی‌فمینیسم

کی گفته تحمل درد زایمان
دشوار است؟
من خودم تا به حال
چند شکم مادر زاییده‌ام!
یک سر به گورستان پسرانی که
از درد نارسیسیسم سر زا رفته‌اند بزنید
می‌فهمید منظورم چیست!
9 مرداد 1389

۱۳۸۹-۰۵-۰۷

معلول

نگران نباش!
با یک بطن و یک دهلیز گرفته هم
می‌شود ادامه داد...
قناعت پیشه می‌کنم!
7 مرداد 1389

۱۳۸۹-۰۵-۰۲

هنر مفهومی

درخت نامثمِر
در پاییز بار می‌دهد:
کودکی که با مدادرنگی‌هایش قهر است
برگ‌های «خزان رسیدة بی‌طاقت»(1) را
از خاک برمی‌چیند
رنگ‌هاشان را برمی‌گزیند
و لابه‌لای تصویر واژگون شاخه‌های عریان
بر سطح آب حوض
کنار هم می‌نشاند
تا نقش لرزانی بیافریند
که از جنس درخت است
و درخت نیست.

1 مرداد 1389

(1) از رهی معیری است:
برگ خزان رسیدة بی‌طاقتم رهی
یک بوسة نسیم ز جا می‌برد مرا

۱۳۸۹-۰۴-۲۱

پالایشگاه

دورش را نمرة چهار بزنید
بالایش را نمرة ده
لطفاً!
بلندتر باشد
سرم تمیز نمی‌شود
و لای موهایم
تکه‌تکه
رؤیاست که دلمه می‌بندد...
یک قوطی سیصدگرمی هم خیال-شور بدهید
لطفاً!
20 تیر 1389

۱۳۸۹-۰۴-۱۵

لیکن چه چاره؟

به فاطمة ولیانی
پرسشی از نخستین گفتگومان



در نور کهربایی دنیای باستانی و کدرش
شب‌پرة نوزاد
تصویرهای سریع مفاهیمی رنگارنگ را
دیری است، به زردی، نظاره می‌کند
و در کوششی اسطوره‌ای
برای ادارک واژه‌های «پرواز» و «پروانه»
بال‌بال می‌زند
***
در صمغ سرد
بال می‌زند و
ترجمه می‌کند!


15 تیر 1389