به علیرضا
مرا در منزل یاران چه جای عیش چون هردم
جرس فریاد میدارد كه بربندید محملها
آری!
گذشتن از این بحر هول آسان نیست:
گرداب بیم،
شب التهاب،
تنهایی،
جسمی كه غوطه میخورد و غرق میشود...
یك نقطه نور، لیك، میگذرد تا افق سبك:
دور از طنین جرس،
در امان عشق،
آنجا ستارهای است، بر خطی از آب، منتظر.
گذشتن از این بحر هول آسان نیست:
گرداب بیم،
شب التهاب،
تنهایی،
جسمی كه غوطه میخورد و غرق میشود...
یك نقطه نور، لیك، میگذرد تا افق سبك:
دور از طنین جرس،
در امان عشق،
آنجا ستارهای است، بر خطی از آب، منتظر.
تهران، سیزدهم اسفند 1375
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر