در یك پلكزدن
و از لابهلای مژههاست
كه ناگاه
كودك سَرَك میكشد
در هیئت خیال و خاطره نه
در لباس و چهرة امروز
نگاهی از سرزمین عجایب
دزدانه زل میزند
با چشمخندهای كه یعنی
خوب نیست آدمِ بزرگ به بچگیاش خیره شود
غَمض عین و چشمَكی به مسافر قاچاق...
كشتیِ دیده آسودهخاطر
بر امواجِ صیقلیِ دریاچة یخ میلغزد
تا این فرشتة نگهبان هست
سفر بیخطر است!
و از لابهلای مژههاست
كه ناگاه
كودك سَرَك میكشد
در هیئت خیال و خاطره نه
در لباس و چهرة امروز
نگاهی از سرزمین عجایب
دزدانه زل میزند
با چشمخندهای كه یعنی
خوب نیست آدمِ بزرگ به بچگیاش خیره شود
غَمض عین و چشمَكی به مسافر قاچاق...
كشتیِ دیده آسودهخاطر
بر امواجِ صیقلیِ دریاچة یخ میلغزد
تا این فرشتة نگهبان هست
سفر بیخطر است!
23 آبان 1380
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر