۱۳۸۷-۰۳-۰۲

نااميد

چه انتظار اميد داری؟

كم ديده‌ای مگر
خط-دودهای لرزه‌براندام نازك را
كه سقف كلبه‌ای گرم
در افق سرد روبه‌رو را
نويد مي‌دادند؟

كم چشيده‌ای مگر
طعم هراس را
در نزديك‌شدن ذغالينِ حجمی سياه
«آتش‌زدة سوخته‌ای»
با «در و ديوار به هم ريخته‌»اش؟

كم خوانده‌ای اين بيت را، مي‌دانم.
و باورش نداری، بخوان:
«مَرد، آن در كه اميدش بگشاد،
با بيابان هلاكش ره بود»(*)

چه انتظار اميد داری؟
به پشت سرت هم بنگر!


يكم آذر 1376


(*) «در فروبند»، نيما

هیچ نظری موجود نیست: