۱۳۸۹-۰۷-۰۵

رؤیاها

روی زمین قدم برمی‌داریم
و در سرهایمان
صدای بال کبوترهای سپید
زیر کلاه آبی آسمان
قفس مقدوارت را
به سخره می‌گیرد
5 مهر 1389

۳ نظر:

فریبا گفت...

کاش بال کبوترها مال خودمان بود. آنوقت فکر کنم در سرهایمان چیز دیگری جایگزین می شد!!!

مونا گفت...

شاید تنهااین رویاها هستن که می تونن قفس ها رو بشکنن.

آرام قریب گفت...

رؤیاها با همة رقت و اثیری بودنشان، نقاط اتکایی هستند که به قدم‌های ما روی زمین صلابت و استحکام می‌دهند. وگرنه پاها «گیج می‌زنند»!